حمیده بحرینی
نگاهی به کتاب «معنا و غایت دین؛ رویکردی تحولگرا به سنتهای دینی بزرگ جهان»* اثر «ویلفرد کنت ول اسمیت»**
* مفهومی که امروزه از «دین» به ذهن متبادر می شود یعنی مجموعهیی از آموزههای اعتقادی، در هیچ کدام از متون باستانی به زبان عبری، سانسکریت، یونانی، مصری، چینی، زبان پابی، زبان قوم آزتک (۳) و... سابقه نداشته است
* چگونه ما از مسیر اصلی خود فاصله گرفتهایم و واجد نظریاتی شدهایم که سابقهیی بیش از دو قرن ندارد و آن را به زمان ظهور دین نسبت میدهیم.
«دین چیست؟ ایمان دینی به چه معناست؟» این سؤالها جملات آغازین کتاب «معنا و غایت دین» از «ویلفرد کنت ول اسمیت» (۱) است. پرداختن به اینگونه سؤالها سابقهیی دیرینه دارد اما اینکه هنوز به آنها پرداخته میشود به علت نیاز بشر امروز به بررسی در این زمینهها است زیرا او دیگر نمیتواند پاسخهای دیروز رادر برابر پرسشهایش بفهمد و احساس رضایت کند. کنت ول اسمیت از ما میخواهد که هم در ناحیه پرسشها و هم در ناحیه پاسخها تجدید نظری بنیادی کنیم. او که خود در زمینه مطالعات مقایسهیی ادیان متخصصی برجسته است در کتاب گرانسنگ خود ـ معنا و غایت دین ـ که به گفته جان هیک (۲) از آثار ممتاز در پژوهشهای دینی است میکوشد به خواننده خود درک نوینی از پدیده «دین» بدهد. اما اگر از او بپرسند که اینگونه پژوهشها چه ضرورتی دارد و آیا اساساً انسان شایسته پرداختن به این موضوع هست یا نه، بیان میکند که تحقیقهای تاریخی و مقایسهیی در دین کاملاً ضروری است چرا که دوپرسش مهم عصر ما هر دو در حوزه دین طرح میشوند، این دو پرسش اولاً از جنبه اجتماعی و ثانیاً از جنبه فردی به این قرار است: در جنبه اجتماعی این پرسش که چگونه جامعه خود را به سوی جامعه جهانی سوق دهیم و در جنبه فردی این پرسش که چگونه زندگی خود را معنادار کنیم؟ (با توجه به اینکه ما دیگر نمیتوانیم با پاسخهای سنتی قانع شویم زیرا از سویی دیدگاه کیهان شناختی ما تغییر کرده است و از سوی دیگر از نظر جایگاه انسانی خود در جهان با نظریات افرادی چون فروید، داروین، فریزر و... مواجه شدهایم) اما تذکر این نکته را بجا میداند که در تحقیق اولاً قبل از نتیجهگیری اتخاذ رأی نکنیم و ثانیاً متوجه باشیم که تحقیق ناظر بیرونی که تنها به جنبههای ظاهری دین توجه میکند و خود را درگیر این پدیده نمییابد ممکن است کانون اصلی دلبستگی مؤمن را، که همانا ایمان است، به دست فراموشی بسپارد و از این رو توجه میدهد که در اینگونه بررسیها پژوهشگر پای بر آمال و آرزوهای بشر مینهد. بنابراین شایسته است که در گام زدن شتاب نکند و به وادی که در آن قدم نهاده است نیک بنگرد.
کتاب «معنا و غایت دین» دارای فصولی است که مهمترین عناوین آن عبارتند از: «دین» در غرب؛ سایر فرهنگها «ادیان»؛ آیا مفهوم دین مفهومی کافی و وافی است؟ مورد خاص اسلام؛ سنتهای بر هم انباشته شده و ایمان. نکته بسیار حایز اهمیت در این کتاب تحقیقی است که او با دقت و وسواس بی نظیر علمی در واژه دین انجام میدهد و در فصلهای اولیه تمام نوشتهها و منابعی را که به نوعی با این مطلب مرتبطند و این لفظ در آنها به کار رفته است بررسی میکند و نهایتاً به این نتیجه گیری اساسی میرسد که در یک تحقیق تاریخی مفهومی که امروزه از «دین» به ذهن متبادر میشود یعنی مجموعهیی از آموزههای اعتقادی در هیچ کدام از متون باستانی به زبان عبری، سانسکریت، یونانی، مصری، چینی، زبان پابی، زبان قوم آزتک (۳) و... سابقه نداشته است و تنها در قرن هفدهم و پس از عصر روشنگری است که کم کم این معنا به «دین» داده میشود و سپس با رشد الهیات طبیعی و خداگرایی تعقلی واژه «ادیان» به معنای منظومههای بدیل که در گروههای ایدئولوژیکی مجزا از هم تجسم یافته اند ظهور مییابد و بیشترین کتابها با عنوان «دین» و با دیدگاه مدافعه گرانه در این قرن نوشته میشود. این مفهوم منظومهیی از دین، دو دستاورد مهم دارد: اولاً به وجود آمدن مفهوم «ادیان» و ثانیاً به وجود آمدن مفهوم عام «دین» که دینها را به عنوان مصادیق خود در نظر میگیرد. حاصل دستاورد اول قرار دادن ادیان در برابر هم و حاصل دستاورد دوم جست و جو برای دریافت ماهیت دین و تعریف دین بوده است و پس از آن در قرن نوزدهم بعد تاریخی هم به آن افزوده میشود و با قطعه قطعه کردن حیات بشر هر یک از این منظومهها با نامهایی جداگانه به عنوان یهودیت، مسیحیت، اسلام ـ که گاه با نامهای نامأنوس همچون اسلامیزم، محمدیزم، محمدیان، اسلام گرایی به کار رفته است ـ بودیزم، کنفوسیانیزم، هندوئیزم، شینتوئیزم، دائوئیزم، سیکهیزم، آیین زرتشت نامیده میشوند. حاصل این فرآیند معانی چهارگانه دین است که امروزه هم با آن روبروییم: معنای اول دین به معنای پارسایی شخصی است که در برابر لاقیدی قرار میگیرد؛ معنای دوم و سوم معنای منظومهیی از دین است که گاه حالتی انتزاعی و ایده آلی دارد و گاه همچون پدیدهیی تاریخی و تجربی و از نظر جامعهشناسی مورد توجه است. در معنای دوم فرد به صورتبندی از دین میپردازد و معنای سوم آن امری است که مورد توجه ناظران بیرونی است و در برابر این دومعنا از دین سایر ادیان به عنوان منظومههای بدیل قرار میگیرند. معنای چهارم دین به معنای عام است که از دو منظر شخصی و تاریخی میتواند مورد توجه قرار گیرد و در هر دو صورت در برابر سایر جنبههای زندگی بشر است. کنت ول اسمیت با ناشایست شمردن تمام این معانی از مخاطب خود میخواهد که این عینکها را که محصول فرهنگ خاص مغرب زمین است از چشم خود بردارد و بدون آنها نگاهی نو را از پدیده دین تجربه کند. او خود میگوید که دوست ندارد در محفظهیی در بسته با برچسب مسیحیت باشد و از درون آن به انسانهای دیگر در محفظههای دربسته دیگر و با برچسبهای دیگر بنگرد. (۴) به نظر او دین اولاً پدیدهیی جهانی و ثانیاً یکی از جنبههای حیات بشری است نه امری انتزاعی و مجزا از سایر وجوه زندگی او.
شاخصه این کتاب توجه دادن ما به این نکته است که چگونه ما از مسیر اصلی خود فاصله گرفتهایم و واجد نظریاتی شدهایم که سابقهیی بیش از دوقرن ندارد و آن را به زمان ظهور دین نسبت میدهیم. این نکته البته کاملاً واضح است اما باید توجه داشت که چگونه به واژهیی میتوان معنایی را نسبت داد که اساساً گوینده آن نمیتوانسته آن معنا را در ذهن خود داشته باشد. این خطای تاریخی که مکرر هم دیده میشود باعث میشود که ما به یک واژه، معنایی را نسبت دهیم که محصول قرنها پس از زمان به کار بردن یا وضع آن است از این روست که کنت ول اسمیت به نحو بنیادی خواستار تغییر دیدگاه ماست تغییری که نه تنها بنیاد ایمان را سست نمیکند بلکه به قویتر شدن آن نیز منجر خواهد شد. البته او خود به این نکته اذعان دارد که در این فرآیند چه بسا عقایدی از دست برود اما به نظر او در مقایسه با آنچه به دست میآید بسیار ناچیز است. باید توجه داشت که پیشنهاد مهم و اساسی کنت ول اسمیت در این کتاب جایگزین کردن دو مفهوم به جای مفهوم نادرست و گمراهکننده «دین» است؛ مفهوم اول «ایمان» (۵) و مفهوم دوم «سنتهای برهم انباشته شده» (۶) است که اولی تنها در ارتباطی بلاواسطه، زنده، درونی و «وجودی» با واقعیتی بینهایت بزرگتر و آمیخته با راز که در زبان ما «خدا» نامیده میشود حاصل میآید و به سادگی برای ناظر بیرونی قابل درک و دریافت نیست، اما مفهوم دوم مفهومی نیست که از ضرورتهای واقعیت دینی باشد بلکه در درون قلمرو تاریخی به وجود میآید و برخلاف ایمان برای ناظران بیرونی نیز کاملاً دستیافتنی است و در برگیرنده چارچوبهای فرهنگی، مؤسسات، آداب و رسوم، آموزهها، آیینها و منظومههای فکری و الهیاتی و... است و کاملاً مستعد تغییر تدریجی است و از این روست که از ما میخواهد که دلمشغولی خود را از حوزه «اعتقاد» به حوزهیی که او «ایمان» مینامد تغییر دهیم تا هم فهم بهتری از این به دست آوریم و هم موقعیت مناسب تری برای خود در جهان در سامان بخشی زندگی انسانی به وجود آوریم.
نهایتاً به گفته جان هیک تجربه کنت ول اسمیت پارهیی نتایج مهم در مفهوم سازی مجدد ما به وجود میآورد که عبارتند از:
1. آزاد ساختن ما از قید تصور ادیان به مثابه هویتهای اجتماعی ـ الهیاتی که در تقابل با هم هستند و رهایی از این پرسش که «کدامیک از ادیان حقیقیاند»
2. آزادسازی ما از مطالعه سنتهای دینی به نحو جزمی و فارغ از اصل تغییرپذیری عام.
3. شناخت حوزه ایمان و تجربه درونی و شخصی.
پاورقیها:
* The Meaning and End of Religion
**Wilfred Cantwell Smith
۱) دکتر ویلفرد کنت ول اسمیت دارای دکترای تخصصی در رشته مطالعات مقایسهیی ادیان متولد سال۱۹۱۶ میلادی در تورنتوی کانادا است و تا هفتم فوریه سال۲۰۰۰میلادی که بیماری توانش راستاند مجدانه مشغول تتبع در ادیان جهان بود. او سرپرست و استاد مرکز مطالعه در ادیان جهان در دانشگاه هاروارد و مؤسس و سرپرست دانشگاهی مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل کانادا بود. آثار او به هشت زبان زنده دنیا ترجمه شده است اما در زبان فارسی تنها کتاب «اسلام در جهان امروز» با ترجمه دکتر حسینعلی هروی تهرانی (دانشگاه تهران۱۳۵۶) موجود است. (Islam in Modern History)
۲)John H.Hick فیلسوف دین معاصر انگلیسی (۱۹۹۲) در پیشگفتار خود بر این کتاب.
۳) Aztecs
۴) گفت و گوی جفری سیمز با کنت ول اسمیت، ترجمه پریوا عروج نیا، کیان شماره،۴۳ سال هشتم۱۳۷۷
۵)Faith
۶)Cumulative Tradition
نظرات